عشق، آن احساس سرخوشی که می تواند جهان را روشن تر به نظر برساند و قلب شما را به لرزه در آورد، چیزی بیش از یک تجربه احساسی است. هنگامی که عاشق می شویم، زنجیره قابل توجهی از واکنش های فیزیکی در بدن ما به حرکت در می آید.
از شتاب مواد شیمیایی عصبی قدرتمند گرفته تا تغییرات در ضربان قلب و تنفس، عاشق شدن باعث ایجاد تعامل پیچیده ای از فرآیندهای بیولوژیکی می شود.
در حالی که قلب اغلب با عشق مرتبط است، در واقع این مغز است که بیشتر تغییرات را هماهنگ می کند. مغز ما ترکیبی از مواد شیمیایی از جمله دوپامین و اکسی توسین را آزاد می کند که نقش مهمی در شکل دهی واکنش های عاطفی و فیزیکی ما به عشق بازی می کند و نواحی مرتبط با لذت و پاداش را فعال می کند.
این فرآیند منجر به اثرات جسمی و روانی مختلفی می شود، مانند افزایش احساس لذت، کاهش درک درد و افزایش میل به صمیمیت با شریک زندگی خود. علاوه بر این تغییرات شیمیایی، عشق در احساسات فیزیکی مانند بال زدن پروانه ها در معده، سبکی در بدن و احساس کلی سرخوشی ظاهر می شود.
علاوه بر این، باعث ترشح اکسی توسین، معروف به (هورمون عشق) می شود که باعث ایجاد احساس اعتماد، آرامش و امنیت می شود.
چگونه عشق بر هورمون ها و احساسات رفتارهای ما تأثیر می گذارد؟
وقتی عاشق هستیم، انتقال دهنده های عصبی و هورمون هایی مانند دوپامین، اکسی توسین و سروتونین نقش مهمی در شکل دادن به احساسات و رفتار ما دارند. دوپامین که اغلب ناقل عصبی «احساس خوب» نامیده می شود، به مرکز پاداش مغز ما سرازیر می شود و منجر به بهبود کلی در خلق و خو و افزایش حس لذت می شود. این افزایش دوپامین باعث می شود ما احساس انرژی، انگیزه و اشتیاق بیشتری نسبت به زندگی داشته باشیم. ما متمرکزتر، رانده تر و مشتاق تر می شویم تا فعالیت ها یا اهداف هیجان انگیز را دنبال کنیم.
اکسی توسین، معروف به “هورمون عشق”، احساس اعتماد، پیوند و صمیمیت بین شرکا را تقویت می کند. این ارتباط عاطفی را که نسبت به عزیزانمان احساس می کنیم تقویت می کند و احساس امنیت و رفاه را تقویت می کند. اکسی توسین همچنین رفتارهای تربیتی مانند صمیمیت فیزیکی را تشویق می کند که پیوند بین شرکا را بیشتر و عمیق تر می کند.
سروتونین، یکی دیگر از انتقال دهنده های عصبی مرتبط با تنظیم خلق و خو، به احساس شادی، رضایت و ثبات عاطفی در زمانی که عاشق هستیم کمک می کند. این به کاهش احساس اضطراب و استرس کمک می کند و باعث ایجاد حس آرامش می شود. در نتیجه، ما ممکن است بهبود کلی در سلامت روان و رفاه خود را تجربه کنیم.
اثرات طولانی مدت عاشق شدن بر سلامتی
عاشق بودن واقعاً می تواند اثرات طولانی مدت عمیقی بر سلامت فرد داشته باشد، هم پیامدهای مثبت و هم منفی. از جنبه مثبت، عاشق بودن باعث ایجاد حس رفاه عاطفی و رضایت می شود. هنگامی که احساس می کنیم توسط شریکمان درک شده، تایید شده و دوستش داریم، می تواند منجر به مجموعه ای از احساسات مثبت و ترشح هورمون های احساس خوب مانند اکسی توسین و اندورفین شود. این احساس پذیرش و تعلق می تواند به سطوح پایین تر استرس، بهبود سلامت روانی و افزایش شادی کلی کمک کند.
علاوه بر این، داشتن یک رابطه محبت آمیز برای ما محیطی حمایتی را فراهم می کند که در آن می توانیم افکار، احساسات و تجربیات خود را آزادانه به اشتراک بگذاریم. حمایت عاطفی و همراهی ارائه شده توسط یک شریک عاشق می تواند به رفاه کلی و طول عمر کمک کند.
با این حال، ضروری است که بپذیریم عاشق بودن می تواند جنبههای منفی خود را نیز داشته باشد. گاهی اوقات، احساسات شدید مرتبط با عشق می تواند منجر به از دست دادن عینیت و ناتوانی در تشخیص علائم قرمز بالقوه در رابطه شود.
در موارد شدید، عاشق کورکورانه بودن می تواند منجر به عواقب منفی مانند وابستگی مشترک، انزوا از دوستان و خانواده، یا ماندن در روابط سمی شود. حفظ تعادل بین جنبه های مثبت عشق و ارزیابی واقع بینانه از پویایی رابطه بسیار مهم است تا اطمینان حاصل شود که سلامت و رفاه فرد به خطر نمی افتد.