تنها 29 درصد از بزرگسالان نگرانی های خود را با هم در میان می گذارند، اما از این میان، 36 درصد در نتیجه احساس روشنگری می کنند. 26 درصد از این که به کسی اعتماد کرده اند احساس آرامش می کنند و 8 درصد احساس می کنند که پس از به اشتراک گذاشتن مشکل از بین می رود.
هم روزنامه سان و هم روزنامه دیلی میل اخیراً تحقیقات دانشگاه جنوب غربی در چونگ کینگ چین را برجسته کرده اند که سؤال مشابهی را در رابطه با نوجوانان مطرح کرده است: آیا هر چه بیشتر از نگرانی های خود صحبت کنند، شادتر هستند؟ نالیدن در واقع می تواند ما را شادتر کند اما فقط در یک محیط کلیدی.
محققان نشخوار فکری مشترک را به عنوان ارتباطی تعریف کردند که در آن افراد بیش از حد فکر می کنند و مکرراً در مورد مسائل شخصی و احساسات منفی در یک گروه برای حمایت اجتماعی بحث می کنند. اینها مکالماتی هستند که نه تنها با موضوعات شخصی بدبینانه مورد بحث، بلکه حمایت گروه در بحث درباره چنین موضوعاتی با هم تعریف می شوند.
این فرآیند نشخوار فکری جمعی کلید روان درمانی است، جایی که نه تنها گفتن تجربیات منفی به دیگری، بلکه تجربه تایید تجربیات شماست، که این پتانسیل را دارد که شما را قادر سازد احساس بهتری داشته باشید یا حداقل، بدتر شدن کمتری داشته باشید.
روان درمانی اولویت دادن به تشخیص مشکلات را تشویق می کند تا به آن ها پرداخته شود (هم اندیشی) نسبت به صحبت های نگرانکننده ای که اغلب با خود یا دیگران داریم که فقط بر نگرانی ها تاکید می کند و ما را در نگرانی ها نگه می دارد (هم فکری).
نالیدن وسواسی
اگر چه این ناله کردن ممکن است بر محتوای منفی متمرکز شود، اما یک هویت گروهی ایجاد می کند که به شرکت کنندگان اجازه می دهد کمتر احساس تنهایی کنند. منفی گرایی و بدجنسی به ما امکان می دهد بخشی از یک گروه باشیم. و تعلق به یک گروه اغلب منفی بودن خشم، نا امیدی و حتی نفرت آن گروه را خنثی می کند.
هدف این بحث ها توانمندسازی شخصی است که به ضرر دیگران نیست. شناخت و حمایت این گروه از تواضع و فروتنی در تضاد مشخصی با منفی گرایی وسواس گونه ای است که نسبت به سایر افرادی که از آنها رنجیده ایم، فرافکنی می شود.
این سفر زندگی شماست
در مقابل، نشخوار بحث های حمایتی، مانند روان درمانی، به منفی گرایی فضایی می دهد اما آن را در خود دارد و نگه می دارد.
محققان تشخیص می دهند که در روابط، خود گروه ها کلید هستند. این سفر زندگی ماست تا یاد بگیریم که دوستی ممکن است همیشه پایدار نباشد. همانطور که ما بزرگتر می شویم، امیدواریم نیازهای ما در رابطه و دوستی توسعه و تکامل یابد. می توانیم تله منفی گیر افتادن در جمع بدبختی و شکایت همیشگی را کنار بگذاریم.
برخی از روابط وجود دارند که فقط منفی بودن درون ما را تغذیه و تداوم می بخشند و سایر روابط به ما کمک می کنند تا چیزهای منفی زندگی مان را برطرف کنیم.
دومی غنی تر است زیرا انسانیت ما برآورده شده است و نه فقط ناله ما. اما این چالش برانگیز است که آسیب یا خشم خود را به طور آسیب پذیر با شخص دیگری در اختیار داشته باشیم و آن را به اشتراک بگذاریم.