امروز برابر است با :1404-01-27
ویژگی افرادی که کودکی سختی داشتند

8 ویژگی افرادی که کودکی سختی داشتند! از نگاه روانشناسان آویژه

بسیاری از افراد، در دوران کودکی خود با شرایط دشواری مانند بی‌ توجهی، بی‌ ثباتی خانوادگی یا حتی انواع آسیب‌ های روانی و جسمی مواجه بوده‌ اند. این تجربه‌ های تلخ می‌ توانند اثرات عمیقی بر روان فرد گذاشته و تا بزرگسالی همراه او باقی بمانند.

برخی افراد در بزرگسالی، مرتب با خود تکرار می‌ کنند که باید گذشته را فراموش کنند و زندگی را از نو بسازند. اما باید دانست که کنار آمدن با گذشته‌ ای دشوار، کار آسانی نیست. زیرا دوران کودکی، زیر بنای شخصیت هر انسانی را می‌ سازد؛ از نوع نگاه فرد به خود و جهان گرفته تا نحوه برقراری ارتباط با دیگران.

کارشناسان مرکز مشاوره آویژه معتقدند که تجربه یک کودکی سخت، می‌ تواند منجر به شکل‌ گیری ویژگی‌ های خاصی در شخصیت بزرگسالی فرد شود. این ویژگی‌ ها ممکن است در نحوه رفتار، احساسات، یا روابط فرد با دیگران نمایان شوند.

از این رو اگر احساس می‌ کنید برخی از واکنش‌ ها یا حالات روحی شما متفاوت از دیگران است، بدانید که تنها نیستید. بسیاری از بزرگسالان با چنین تجربه‌ هایی روبرو هستند و آگاهی از آن می‌ تواند قدمی مهم برای درک بهتر خود و حرکت به سوی بهبودی باشد.

مرکز مشاوره آویژه آماده است تا در این مسیر همراه شما باشد. با بهره‌ گیری از روانشناسان متخصص و مشاوره خانواده تلفنی رایگان 24 ساعته باتجربه، می‌ توان مسیر رشد فردی و درمان زخم‌ های گذشته را هموارتر ساخت.

کودکی سخت یعنی چی؟

شاید براتون این سؤال پیش بیاد که “کودکی سخت” یعنی دقیقاً چی؟

خیلی وقت‌ ها وقتی درباره اثرات کودکی صحبت می‌ کنیم، بهتره بدونیم که روانشناس‌ ها منظورشون از یه “کودکی سخت” چیه.

کودکی سخت برای هر کسی یه معنی خاص داره. ولی به طور کلی، یعنی بچه در محیطی بزرگ شده که نیازهای احساسی، جسمی یا روانی‌ اش به خوبی برآورده نشده.

یعنی چی؟

یعنی ممکنه کسی در کودکی، محبت کافی نگرفته باشه، کسی بهش توجه نکرده باشه، یا حتی توی خونه دعوا، ترس یا ناراحتی زیاد بوده.

کودکی سخت میتونه شامل چیزهایی مثل:

  • بدرفتاری یا آزار
  • بی‌ توجهی و بی‌ محبتی
  • اتفاقات دردناک و ترسناک (مثل مرگ عزیزان، دعواهای شدید یا تصادف)

البته اینا فقط چند مثال هستن و ممکنه خیلی چیزهای دیگه هم باشه.

ویژگی رایج در افرادی که کودکی سختی داشتن

۸ ویژگی رایج در افرادی که کودکی سختی داشتن

۱. سخت اعتماد کردن به دیگران

خیلی از کسایی که دوران کودکی سختی داشتن، وقتی بزرگ میشن، به سختی میتونن به دیگران اعتماد کنن. چرا؟ چون توی بچگی بارها و بارها به بقیه اعتماد کردن ولی آسیب دیدن.

من به‌ عنوان بهترین مشاور کودک براتون ساده بگم:

اگه یه بچه در کودکی محبت، حمایت و امنیت کافی از طرف پدر و مادر یا آدم‌ های دور و برش نداشته باشه، یاد می‌ گیره که نباید به کسی اعتماد کنه.

اگه کسی باهاش مهربون نبوده، یا ازش سوء استفاده کرده، اون بچه وقتی بزرگ میشه، با خودش میگه:

“هیچکس واقعا به فکر من نیست. همه یه کاری ازم میخوان.”

این باعث میشه که اون فرد توی بزرگسالی همیشه محتاط باشه، دلش نخواد با کسی صمیمی بشه، یا فکر کنه هر کسی نزدیک میشه، ممکنه بهش آسیب بزنه.

۲. سخت صمیمی شدن با دیگران (از نظر احساسی)

برای خیلی از آدم‌ هایی که کودکی سختی داشتن، نزدیک شدن به دیگران، مخصوصاً از نظر احساسی، خیلی سخته. چرا؟ چون پایه‌ صمیمیت، اعتماده؛ و همون‌ طور که گفتیم، اونا معمولاً توی اعتماد مشکل دارن.

من به‌ عنوان یه مشاور خانواده ساده‌ تر برات بگم:

وقتی یه بچه توی خونه‌ ای بزرگ میشه که توش محبت نیست، توجه نیست، یا حتی آسیب میبینه از طرف کسانی که باید دوستش می داشتن، یاد میگیره که “نزدیک شدن به آدم‌ ها خطرناکه.”

اینا همون بچه‌ هایی هستن که وقتی بزرگ میشن، سخت میتونن دلشونو برای کسی باز کنن.

پس اونا ترجیح میدن یه دیوار دور خودشون بکشن و همه‌ چیزو توی دلشون نگه دارن.

۳. وابستگی زیاد به خود (استقلال بیش از حد)

این‌ که آدم مستقل باشد خوب است، اما اگر زیاد از حد به خود وابسته باشیم، می‌ تواند مشکل‌ ساز شود. بعضی از بزرگ‌ تر ها که در کودکی، سختی کشیده‌ اند، معمولاً سخت می‌ توانند به دیگران اعتماد کنند یا احساساتشان را نشان بدهند. این باعث می‌ شود در رابطه با خانواده، دوستان یا همسرشان مشکل داشته باشند.

من، به عنوان مشاور خانواده، می‌ گویم: “وقتی آدم خیلی به خودش تکیه می‌ کند، ممکن است حتی وقتی نیاز به کمک دارد، از کسی کمک نخواهد. چون از این می‌ ترسد که اگر خودش را نشان دهد یا نیازش را بگوید، بقیه او را ناامید کنند یا دوستش نداشته باشند.

۴. کمال‌ گرایی

گاهی اوقات، آدم‌ ها برای رسیدن به هدف‌ های خیلی بالا تلاش می‌ کنند، به طوری که این تلاش به جای این‌ که مفید باشد، برایشان مضر است.

در کودکی، بعضی‌ ها ممکن است به خاطر بی‌ نظمی یا انتقاد زیاد از طرف دیگران، به طور ناخودآگاه تصمیم بگیرند که در بزرگسالی همیشه باید کامل باشند. این ممکن است به این معنی باشد که همیشه خودشان را مجبور می‌ کنند زیاد کار کنند یا از ترس شکست، اصلاً کاری نکنند.

من به عنوان مشاور خانواده می‌ گویم: “اگر در کودکی نتواسته‌ ایم محیط اطراف خود را کنترل کنیم، ممکن است به این نتیجه برسیم که باید همیشه خودمان را کنترل کنیم، حتی اگر این باعث استرس و نگرانی بیش از حد شود.”

افرادی که کودکی سختی داشتن

۵. حساسیت عاطفی

بعضی از افرادی که در کودکی مشکلات زیادی داشته‌ اند، ممکن است در ظاهر سرد یا بی‌ احساس به نظر برسند، اما در حقیقت، آنها خیلی حساس هستند. چون در کودکی ممکن بود احساسات و رفتارهای دیگران، مخصوصاً بزرگ‌ ترها، بر روی احساسات خودشان تأثیر زیادی بگذارد.

این افراد ممکن است به یک حرف ساده از همسرشان یا نظرهای معمولی در محل کار حساس شوند و آن را بیش از حد جدی بگیرند. این می‌ تواند باعث شود که گاهی بیش از حد احساس کنند یا برداشت‌ های اشتباهی از حرف‌ های دیگران داشته باشند.

من به عنوان مشاور خانواده می‌ گویم: “این حساسیت می‌ تواند باعث شود که این افراد خیلی همدل و فهمیده باشند، ولی از طرف دیگر ممکن است باعث سردرگمی، اشتباه در ارتباطات و ناتوانی در تفکیک احساسات خود از دیگران شود.”

۶. حساسیت زیاد به نیازهای دیگران

گاهی اوقات، آدم‌ ها به دلیل شرایط سختی که در کودکی تجربه کرده‌ اند، یاد می‌ گیرند که همیشه به دیگران توجه کنند و نیازهای آنها را قبل از نیازهای خودشان ببینند.

اگر کسی در محیطی بزرگ شده باشد که باید همیشه آرامش را حفظ کند یا به دیگران کمک کند، ممکن است خیلی بیشتر از دیگران به احساسات و نیازهای آنها حساس شود.

این ویژگی می‌ تواند باعث شود که این فرد خیلی همدل و مهربان باشد، ولی به گفته من، به عنوان مشاور خانواده، این ممکن است باعث شود که فرد نیازهای خود را فراموش کند.

مثلاً کسی ممکن است همیشه خوشحالی همسرش را در اولویت قرار دهد و احساس گناه کند که اگر چیزی از او بخواهد. در طول زمان، این می‌ تواند به خستگی زیاد یا حتی ناراحتی و عصبانیت از دیگران تبدیل شود.

۷. اضطراب مزمن یا هوشیاری زیاد

بعضی از افرادی که در کودکی، شرایط سختی داشته‌ اند، ممکن است همیشه احساس اضطراب یا نگرانی کنند.

وقتی کسی در محیطی بی‌ نظم و پر استرس بزرگ می‌ شود، ممکن است احساس کند که دنیا همیشه در حال خراب شدن است. این باعث می‌ شود که در بزرگسالی، دائم نگران چیزهای بد بشوند. مثلاً ممکن است همیشه از شکست در کار یا ترس از اینکه همسرشان او را ترک کند، نگرانی داشته باشند.

این نگرانی‌ ها می‌ تواند خیلی خسته‌ کننده باشد و لذت بردن از لحظات خوب زندگی را سخت کند.

۸. تکرار الگوهای رفتاری مشکل‌ساز

گاهی اوقات، مشکلات گذشته دوباره در زندگی تکرار می‌ شوند.

اگر کسی در کودکی شرایط سختی داشته باشد و هیچ‌ وقت راه‌ های سالم و بهتری برای روبه‌رو شدن با مشکلات یا درمان احساساتش یاد نگرفته باشد، احتمال دارد که در بزرگسالی همان رفتارها و مشکلات را دوباره تجربه کند.

این به این دلیل است که وقتی ما هیچ‌گاه شیوه‌ های متفاوت یا سالم‌ تری را تجربه نکرده‌ ایم، تصور کردن راه‌ های جدید برای زندگی کردن یا حل کردن مشکلات برایمان سخت می‌شود.

سخنی از مشاوران آویژه

در نهایت، بسیاری از مشکلاتی که افراد در بزرگسالی تجربه می‌ کنند، ریشه در تجربیات سخت کودکی دارد. اما مهم است که بدانید هیچ‌وقت دیر نیست برای تغییر و بهبود وضعیت خود. اگر شما هم با چنین مشکلاتی روبه‌ رو هستید، مرکز مشاوره خانواده آویژه می‌ تواند به شما کمک کند تا راه‌ های سالم‌ تری برای مقابله با چالش‌ ها پیدا کنید و زندگی بهتری بسازید.

منبع: https://psychology.avije.org/ مرکز مشاوره آویژه