امروز برابر است با :1403-09-03

بیماری که باعث می‌ شود مادر نتواند صدای خنده‌ کودکش را تحمل کند

یک زن انگلیسی که از بیماری نادری به نام هایپراکوزیس دردناک رنج می‌ برد، می‌ گوید که صداهای روزمره مانند خنده‌ های فرزندانش، صدای دوستانش و حتی موسیقی باعث درد فلج‌ کننده او می‌ شود.

تا 18 ماه پیش، کارن کوک به عنوان خدمه کابین کار می کرد و با همسرش و دو پسرشان زندگی کاملاً عادی داشت. اما پس از آن او شروع به تجربه چیزی عجیب و دردناک کرد. بیشتر ما از فکر از دست دادن حس شنوایی خود می لرزیم، اما چه می شود اگر همان حس با دستورات بزرگی تقویت می شد و صداهای روزمره را هر چقدر هم که تسکین دهنده باشد و تحمل آن غیر ممکن باشد، تولید می کرد؟

این همان چیزی است که کارن در سال 2022 زمانی که هیپراکوزیس ناگهانی او شروع شد شروع به تجربه کرد. ناگهان صدا برای او شکنجه شد. صدای عزیزان، گپ زدن با دوستان یا گوش دادن به موسیقی مورد علاقه او باعث سردرد های غیر قابل تحمل او شد تا جایی که او شروع به گوشه گیری کرد تا آنها را متوقف کند.

کارن اخیراً به بی‌ بی‌ سی گفت: «مثل این است که کسی گدازه داغ را در گوش‌ های من ریخته و سرم آتش گرفته است، تمام سرم به خصوص پشت چشم‌ هایم درد می‌ کند. “مثل میگرن است، مثل اینکه می خواهید سر خود را برای کاهش فشار باز کنید.”

از زمانی که کارن در ابتدا به هایپراکوزیس تشخیص داده شد، سعی در درمان یا حداقل کنترل علائم آن داشته است، اما اوضاع بدتر شده است. او اکنون بیشتر وقت خود را در داخل خانه می گذراند، زیرا نمی تواند تمام سر و صدای دنیای بیرون را تحمل کند، و حتی زمانی که در خانه تنها است، برای محافظت از خود از گوش گیر و مسدود کننده های صدا استفاده می کند.

در روز کریسمس، در حالی که پسران 7 و 11 ساله‌ اش با هیجان هدایای خود را باز می‌ کردند، او در اتاق کناری بود و از پشت پنجره آنها را تماشا می‌ کرد، زیرا نمی‌ توانست به صدای بلند و خنده‌ های آنها گوش دهد.

این زن 49 ساله گفت: «نشنیدن چیزی به زیبایی خنده فرزندانم، شنیدن صدای آنها، برای من مثل شکنجه است. “من می‌ نشستم و آنها را از پشت پنجره تماشا می‌ کردم که هدایای کریسمس خود را باز می‌ کردند، زیرا برای من خیلی سر و صدا بود که در اتاق باشم و آنها به سمت پنجره می‌ آمدند و آنها را به من نشان می‌ دادند.”

کارن، اهل ساوتپورت، در شمال غربی انگلستان، قبلاً بسیار فعال و در فضای باز بود، اما امروزه اولویت اصلی او محافظت از خود در برابر درد فیزیکی ناشی از صدا است. زندگی او کاملاً تغییر کرده است و تنها چیزی که او را نگه می دارد فرزندانش هستند. او مصمم است که بجنگد و امیدوار است راهی برای درمان این وضعیت موذیانه بیابد، اما تا کنون هیچ چیز جواب نداده است.

منبع خبر

اشتراک گذاری